🔸شهید احمد عوض کننده قرائی
🔹 از همرزمان شهید احمد قرائی میگوید: ” در یکی از مناطق عملیاتی، شهید قرائی به دفتر فرماندهی آمد و گفت: «اگر اجازه میدهید من یک ۲۴ ساعت به شوش بروم و به خانوادهام سری بزنم و برگردم». فرماندهی گفت: «الان موقعیّت مناسب نیست و نمیشود که جای شما خالی بماند». شهید قرائی گفت: «چشم اطاعت می کنم» و حتّی یک کلمه هم نگفت و هیچ اصراری نکرد، بعد هم بیرون رفت.
🔹 همرزم شهید در ادامه میگوید: ” من آنجا احساس کردم که احمد یک مقداری دلگیر شده است. بیرون رفتم دیدم شهید قرائی دارد وضو میگیرد. سلام کردم و گفتم: «اگر واقعاً نیاز مبرم هست که بروی، من حاضرم که به جای شما باشم».گفت: «نه، ابداً من آمدم فقط از فرماندهی اجازه بگیرم اگر او اجازه داد میروم و گرنه من خانوادهام را در رابطه با این گونه مسائل توجیه کردهام. تا زمانیکه فرماندهی به من اجازه ندهد، من با دل و جان در کنار گردانم هستم»
#معرفی_شهید #شهید_دفاع_مقدس
@AkhbarMashhad