🔸پزشکی که درس فداکاری را از میدان جنگ آموخت
🔹یکی از همرزمان شهید رحیم علیاکبری درباره روحیه ایثار و شجاعت او میگوید: «در عملیات خیبر، وقتی دستور عقبنشینی صادر شد، هر کسی به فکر نجات خودش بود. قایقها با سرعت بچهها را به عقب منتقل میکردند. یکی از سکاندارها که از شدت ترس جرأت بازگشت نداشت، رحیم بدون لحظهای تردید قایق را از او گرفت. در حالی که از سرمای سحرگاه دندانهایش به هم میخورد، بارها به دل آتش میزد و رزمندگان را به عقب میآورد. این فداکاری در آن شرایط سخت، از هر کسی برنمیآمد.»
🔹برادر شهید نیز از روحیه مؤمنانه و استوار او چنین یاد میکند: «هر وقت میخواست به جبهه برود، از پدرم اجازه میگرفت. پدرم میگفت: رحیم جان، تو دکتری، همینجا هم میتوانی به مردم خدمت کنی، دیگر نرو جبهه. اما رحیم با لبخند میگفت: پدر جان، به منِ دکتر میگویند نرو، به آن که زن و بچه دارد هم میگویند نرو؛ اگر همه اینطور فکر کنند، جبههها خالی میماند. پدرم اشک در چشمش جمع شد و گفت: پسرم، برو… ولی دیگر از من اجازه نگیر، چون هر بار که اجازه میگیری، بند دلم پاره میشود. این بار اجازه میدهم برای همیشه.»
