✍بیریخت !
🔹نخ دادن بهش، میخوان منو خراب کنن. من بیدی نیستم که با این بادا بلرزم. راست میگن گشنه رو میشه سیر کرد ولی یه عقدهای رو هیچ وقت.
🔹 یادش رفته چی بود و کجا رسیده. میخوام وایستم و مهریهام رو از توی حلقومش بیرون بکشم. روزگارش رو سیاه میکنم تا دیگه جرات نکنه راه بره به من بگه بیریخت، نه که خودش خیلی خوشگله!
🔹زن جوان دل پرردی داشت. شوهرش هم خسته بود و میگفت سادگی خیلی خوبه اما آدم باید شیک پوش باشه.
🔹از سر کار خونه میرفتم فکر میکردم با یک کارگر نظافتی روبرو شدم. اصلاً به خودش نمیرسید، خونه برق میزد ولی سر و وضع خودش حال بههمزن بود.
🔹تا میخواستم یه کلمه حرف بزنم فاتحه منو میخوند و میگفت: من یه زن قانع هستم برو ببین زنهای مردم چه خرجهایی میکنند و … .
🔹روی اعصابم راه میرفت برای همین بهش گیر سه پیچ دادم. یک کلام گفتم من زن شلخته نمیخوام. با خواهرش صحبت کرد. تازه متوجه شد باید خودشو کمی تغییر بده. این بار از اونور بوم افتاد. رفته بود آرایشگاه و موهاشو مدل چتری زده بود. گفتم اصلاً بهت نمیاد. ناراحت شد. از لج من که شده با سر و وضعی بیرون میرفت که دوست نداشتم. گفتم نه به اون شوری شور نه به این بینمکی.
🔹دهن کجی میکرد. یک شب که حالم خیلی خراب بود و به خاطر یک چک کم آورده بودم، باهام بگو مگو راه انداخت. گفتم روی اعصابم راه نرو. پرت و پلا میگفت که اگر از روز اول خرج رو دستت میذاشتم اینجوری نمیشد. از کوره در رفتم .. .
🔹با حمایت پدر و مادرش شکایت کرد. مرکز مشاوره آمدهایم. من فکر میکنم تعادل در همه چی خیلی خوبه. قناعت و صداقت و پاکی از صفات خیلی خوبن. در کنارش آدم وقتی زندگی زناشویی تشکیل میده باید به احترام طرف مقابلش یه سری چیزا براش مهم باشه.
من زنمو دوست دارم، کاش زودتر مشاوره اومده بودیم.
🖋غلامرضا تدینی راد
#زندگی هر شب با یک داستان واقعی در مشهد مهمان شماست…
@AkhbarMashhad
