🔸ضد حال !
🔹چرا خانه نمیروم، حرف نمیزنم، امید به آینده ندارم، من پیر شده ام … .
پدر و مادر تعجب کرده بودند، پسر ۱۶ سالهشان از پیر شدن حرف میزند. میگوید جلوی همه فامیل ضایع شدهایم. مثل خروس جنگی میمانند.
حرف میزنند فقط قپی میآیند و از خودشون تعریف میکنند انگار هیچ مشکلی ندارند.
🔹بچه که بودم فقط نگاه میکردم. بزرگتر شدم. چند باری پابرهنه وارد دعوایشان شدم.
مادرم محل نمیداد و میگفت به تو مربوط نیست. پدرم هم میگفت دهانت را ببند ماکارونی . بعد هم جلوی آینه لبخند میزد و میگفت این بچه خیلی زود روی فاز گاز رفته و بزرگتر از حد و اندازه خودش حرف میزنه.
خسته شده ام. پسر نوجوان دل پرردی دارد. از چندی قبل با پسر جوانی که چند سال از خودش بزرگتر است رفیق شده، نه از آن رفاقتهای دلی و معرفتی.
🔹موتور سواری و بعد هم سیگار و چند باری هم مواد مخدر استفاده کرده است.
مشکل زوج جوان غرور بیش از حد و تلاش برای ثابت کردن بی چون و چرای خودی است که شاید واقعیت عینی ندارد.
در این سالها هیچ وقت برای حل اختلافات خود دنبال راه حل درستی نبودهاند. دعوا و مرافعه در حضور فرزند چه معنی دارد؟
🔹مهمترین عنصر اساسی در تربیت مادر است کسی که باید اهمیت جایگاه خودش را بشناسد.
اگر فرزند احترامش رعایت نشود در سنی که میخواهد در مدرسه و جامعه حضور پیدا کند مسئولیت پذیر نخواهد بود.
🔹تذکر پی در پی و متسنج کردن جو خانه ، یعنی شکستن و خرد کردن عواطف فرزندی که حاصل و نتیجه زندگی یک زوج است.
زندگی بدون مشکل نمیشود، وجود ندارد.
اما مشکل بدون راه حل هم وجود ندارد.
پدر و مادر پسر نوجوان شانس آوردند زود متوجه کجروی فرزند خود شده اند و خدا کند متوجه اشتباهات خودشان هم بشوند.
🔹وقتی بچه احساس کند که شنیده میشود. وقتی تجربهی محبت بیقید و شرط رو بچشد. وقتی پدر و مادر را بهعنوان «اولین دوست» تجربه کند
🖋غلامرضا تدینی راد
#زندگی هر شب با یک داستان واقعی در مشهد مهمان شماست…
@Akhbarmashhad
