✍مادر نگران!
🔹دخترم در لاک خودش فرو رفته و میگوید خاطر خواه پسری بیسرو پا شده… .
🔹هر چه با او حرف میزنیم مثل مترسک نگاه میکند. انگار هیچچیزی برایش مهم نیست. نه چیزی خوشحالش میکند و نه انتظاری برای ساختن آیندهای امید بخش دارد.
🔹جرأت نداریم یک کلمه حرف بزنیم. داد و فریاد میکند و جلوی در و همسایه آبرو ریزی راه میاندازد. نگرانش هستیم…
🔹دختر سکوتی عمیق دارد. سفره دل باز میکند. از خلآهای عاطفی میگوید و کابوس یک لحظه آرامش. میگوید از کودکی با بگو مگوهای تکراری و بیمهری پدر و مادر روبرو بوده و ارتباط صمیمانهای با خانواده اش ندارد. از این که پدر و مادر بیشتر با گوشی تلفن و در فضای مجازی وقت میگذرانند شاکی است. حتی چندبار با پدرش درگیر و دست به یقه شده اند و…
🔹واقعیت این است، توجه با یک نگاه، گفتگویی صمیمانه، آغوش محبت و نوازش پدرانه و مادرانه دوای درد احساس تنهایی است. مثل ریختن آب روی آتش برای عواطف فرزندان است که میتواند خانواده را مآمن و تکیه گاه و تضمینی برای آسودگی خاطر کند.
شاید بتوانیم بگوییم ضعف نوازش روانی در دوران کودکی، فرزندان را در بزرگسالی تشنه گدایی محبت از دیگران و غریبهها میکند.
البته بیتوجهی به کودک میتواند نتیجه برعکس هم داشته باشد که در آن به قطع ارتباط و نوعی انتقام از خود و دیگران در پی داشته باشد که بسیار خطرناک است.
🔹مراقب کانون خانواده که کارگاه انسانسازی است، باشیم، مهر و محبت را پاس بداریم و بدانیم بچهها خیلی زود بزرگ میشوند و باید بتوانند گلیم خود را از آب بیرون بکشند.
🖋غلامرضا تدینی راد
#زندگی هر شب با یک داستان واقعی در مشهد مهمان شماست…
@AkhbarMashhad