✍بابای من!
🔹نگاه زلال دختر به چشمهای معصوم بابا میگوید هیچ کس شبیه تو نیست، زانو میزند و دست بابای مهربان را میبوسد.
🔹مادر با اشک جلو میآید، دختر سر روی شانه مادر میگذارد و این تصویر، زیباترین قاب از منظره امنترین پناه دنیا است. نیلوفر در خانه استیجاری کوچک ولی سرشار از عشق، به نگاه پدر چشم دوخته و با لبخند رضایت بابا از ته دل میخندد.
🔹روزی که تصمیم گرفت حاصل تلاش چندین ساله ورزشیاش را در مسابقات بینالمللی کاراته به رخ بکشاند نیرویی به او اراده آهنین داد باید قهرمان بشود و نیلوفر با کسب سه مدال طلا در مسابقات بین المللی کشور امارات متحده عربی، قهرمان شد.
🔹نیلوفر مرام قهرمانی را از پدری آموخت که برای آرزوهای دخترش، تنها دارایی خود یعنی یک دستگاه خودروی سواری سمند را فروخت. دخترش کمتر از ۱۸ سال داشت و باید مادر در این مسابقات همراهیاش میکرد، برای این سفر پول لازم بود.
🔹این قصه رشادتی است که نیاز به روایت دارد. این خانواده ثروتی دارد که از حساب و کتاب هر چرتکه و ماشین حسابی فراتر است. باید مسئولان به خصوص متولیان ورزش و جوانان در شهر امام رضا(ع) به این قهرمانی دختر و مقام پدر قهرمان ارج نهند تا آقا محسن سربلند جلوی خانواده سرش را بالا بگیرد.
🖋غلامرضا تدینی راد
#زندگی هر شب با یک داستان واقعی در مشهد مهمان شماست…
@AkhbarMashhad