✍️شرمندهام!
🔹دخترم چوب اخلاق بدش را میخورَد و زندگیاش را به بن بست کشیده است.
🔹دامادم زنگ زد و گفت میخواهد برای طلاق اقدام کند. مانده بودیم چه کار کنیم.
🔹دادخواست طلاق داد. دخترم روزهای اول خیلی محکم میگفت طلاق میگیرم و کارشان به دادگاه کشید.
🔹دوری از شوهرش و صحبتهای یکی از اقوام که بزرگ فامیل ماست، باعث شد دلتنگش شود.
🔹به مرکز مشاوره آرامش پلیس آمدیم و طفلکی دامادم هم آمده، او هم راهش را گم کرده است.
🔹متاسفانه دخترم قبل از ازدواج با خانمی آشنا شده بود که شکستهای مختلفی در زندگیاش خورده بود.
🔹رفت و آمد با این زن روی اعصاب و روان این بچه اثر منفی گذاشت و از همه مهمتر نسبت به خانواده و همه مردها بدبین شده بود، هر کاری کردیم نتوانستیم او را از این زن جدا کنیم. پدرش که مینشست و حرف میزد، به ما دهن کجی میکرد.
🔹شرمنده دامادم هستم، با بدبختی و کارگری در یک شرکت لقمهای نان در میآورد، این حقش نیست.
🖋غلامرضا تدینی راد
#زندگی هر شب با یک داستان واقعی در مشهد مهمان شماست…
@AkhbarMashhad