از پیکر محمد تنها چند استخوان سوخته باقی مانده بود
🔹زمان رفتوآمدش هیچ وقت معلوم نبود. لباس بسیجیاش را میپوشید و از خانه بیرون میرفت. یکی دو روز پیدایش نبود و بعد از آن صبح زود خسته و کوفته به خانه میآمد. چند ساعت استراحت میکرد و دوباره بیرون میزد. یک دقیقه توی خانه بند نبود. اقوام و خویشان به مادرش پیشنهاد دادند اگر محمد ازدواج کند با داشتن زن و فرزند پایبند زندگی خواهد شد.
🔹مادر شهید محمد جاودانی بافکر میگوید: در طول شب جنازه محمد در خانه و اتاق خودش بود. من و علی برادرش بالای سرش بودیم. زمانی که از علی خواستم تابوت را باز کند تا جنازه محمد را ببینم علی به گریه افتاد و گفت: مادر جنازهای باقی نمانده تنها چند تکه استخوان سوخته داخل تابوت است. به عنوان یک مادر به دلیل شهادت فرزندم ناراحت و دلشکسته هستم، اما در اعماق وجودم از اینکه محمد در شب تاسوعا و برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) به شهادت رسید و در واقع به آرزوی همیشگیاش رسیده خوشحال هستم.
#معرفی_شهید #شهید_مدافع_حرم
@AkhbarMashhad