✍میلی به او ندارم !
🔹با من سرد رفتار میکند و از او دلسرد شدهام، گاهی دلم نمیخواهد از سر کار به خانه برگردم.
🔹از همان روز اول مشکل ما شروع شد، میگفت مردها همه بدخلق و سر و ته یک کرباس هستند.
🔹مرا زیر نظر داشت، به خصوص وقتی در جمعی بودیم که چند زن هم حضور داشتند.
این رفتارهای توهین آمیزش برایم خیلی دردآور بود. با او صحبت میکردم و میگفتم مطمئن باش که من وفادار به زندگی مان هستم. میخندید و میگفت چرا این حرف را به زبان میآوری، حتماً ریگی در کفش داری.
🔹بعد از مدتی فهمیدم نسخه زندگی پدر و مادرش را برای ما پیچیده است.
🔹پدرش عصبی و بد خلق است، یک بار هم گویا چند سال قبل مشکلی در ارتباط با یک زن غریبه پیش آمده و تا مرز طلاق هم پیش رفتهاند.
🔹گفتم قرار نیست به خاطر اشتباهات دیگران ما تاوان بدهیم. مرا در منگنه قرار میدهد و اعصابم خط خطی میشود.
🔹من خیلی مطالعه کرده ام. در مورد مهارتهای ارتباطی هم اطلاعاتی دارم. زن و شوهر نباید برای هم مترسک باشند.
🔹 گاهی توجه حتی با یک نگاه، یک گفتگو و سر روی شانه همدیگر گذاشتن و آرام حرف زدن میشود دوای درد و آب روی آتش مشکلات و دلتنگیها.
🔹به او تاکید میکنم به خودت برس، یک سفره قشنگ و با سلیقه برای خودمان بچینیم، با همان چیزهایی که داریم شیک و تمیز زندگی کنیم.
شاید برایتان خندهدار باشد برای کلیدهایش یک دسته کلید عروسکی خیلی قشنگ خریده ام.
میگوید احترام و دوست داشتن یعنی در رستورانهای گران قیمت غذا خوردن و ریخت و پاش کردن.
🔹حرفش را قبول دارم اما شرایطمان را هم باید درک کنیم. اول راه زندگی هستیم و باید با قناعت و توکل به خدا سرمایه ای جفت و جور کنیم.
🔹خسته شده ام. میلی به او ندارم. دلم خیلی گرفته. تنهایی رفتم سینما. با شک و تردید تعقیبم کرده بود و همین را برایم آسمان ریسمان بافته که حتماً … .
🔹من احساس خوبی داشتم و به زندگی ام گرم بودم، سرد شده ام از بس انتظارها، توقعها و خواستههایم سرکوب شدند.
🖋غلامرضا تدینی راد
#زندگی هر شب با یک داستان واقعی در مشهد مهمان شماست…
@AkhbarMashhad
