✍معتاد قلابی !
🔹نگاهش دلم را لرزاند، صدای کپ کپ قلبم را میشنیدم. یک دل نه صد دل عاشق وقار و متانت و غرورش شدم.
🔹خیلی دستپاچه به بهانه این که عضو باشگاه فروشگاه ما باشید شماره تلفن مادرش را گرفتم. همان شب مادرم زنگ زد و قول و قرار خواستگاری گذاشته شد.
🔹 پدرم تحقیقاتی هم انجام داد. همسایگان شان میگفتند آدمهای خیلی خوبی هستند. ازدواج کردم و دوران عقد شروع شد.
🔹پدر همسرم آدم خوبی است و تاکید میکند جلوی ریخت و پاشهای بیخودی را بگیرید. پشتیبانی پدرم هم دلگرمی خوبی برای من است.
🔹خوشبختانه مشکل خاصی برای شروع زندگی مشترک نداریم. اما همسرم با خودش مشکل دارد. خوشحال نیست و خیلی کم با فامیل و آشنایان ارتباط برقرار میکند.
🔹اوایل فکر میکردم دوستم ندارد. حتی سعی کردم حالش را خوب کنم. برعکس شد و کم کم احساس میکردم حال خودم دارد بد میشود. کلافه شده بودم.
🔹سر هر موضوعی حق به جانب است و دنبال حقیقت نمیگردد. چیزی هم بگویم میزند زیر گریه تا حرفش را به کرسی بنشاند. جلوی دوستانش هم خیلی دنبال خودنمایی است و درباره وضع مالی من دروغهای شاخدار میگوید.
🔹از این کارها بیزارم، حتی باورم این است از چشم نظر باید ترسید. نمیدانستم چه کار کنم. بعد از بگومگویی که باز هم انتظار داشت من عذرخواهی کنم یک هفته قهر بودیم.
🔹 فکر احمقانهای بهسرم زد. وانمود کردم معتاد شدهام و سیگار میکشم. با گریه و زاری آبرویم را جلوی همه برد. پدرم از کوره در رفته بود و برایم خط و نشان میکشید. کار به لج و لجبازی کشیده شد. جلوی همه رفتارهای مشکوک نشان میدادم تا فکر کنند واقعاً معتاد شدهام. یک جوری از اینکه میدیدم مورد توجه همسرم و بقیه قرار گرفتهام خوشحال بودم.
🔹 او یک بسته پلاستیک پیچ کوچک توی جیبم پیدا کرده بود. کار به جای باریک کشید. جعبه سیگار خالی و بسته پلاستیک را به کلانتری آوردند. آنجا بود که فهمیدند توی پلاستیک قیر گذاشتهام و سیگاری در کار نیست… .
🔹من و همسرم با کمک مشاور خانواده آشتی کردیم. اما پدرم خیلی دلگیر است و میگوید با آبروی من بازی کردهای.
🔹بررسی علمی مشاور کاربلد برای نشان دادن راه درست زندگی زوج جوان که همدیگر را خیلی هم دوست دارند، موثر خواهد بود.
🔹خودمانی بخواهیم بگوییم اشکالی ندارد آدم گریه کند و گریه نشانه ضعف نیست. اما جا و مکان و حد و اندازهای دارد و نباید عادت شود. خودنمایی جلوی دیگران هم درست نیست، درختی که تنومند باشد ریشهاش دیده نمیشود، اگر اصرار به دیده شدن داشته باشد باید قطع شود. تصمیم اشتباه داماد جوان برای توجه همسرش هم کار درستی نبود.
🖋غلامرضا تدینی راد
#زندگی هر شب با یک داستان واقعی در مشهد مهمان شماست...
@AkhbarMashhad