پسری که حامی خانواده بود
🔹مادر شهید حجت کاظمی میگوید: در سنی که همه بچهها از پدر و مادرشان خواستههای متفاوتی دارند، اما حجت به من گفت، نمیتوانم تاول دستهای بابا را ببینم که دو شیفت کار میکند تا هزینه زندگی و اجارهخانه را بدهد و باید کمکش کنم. از همان روزی که به مدرسه نرفت، هر روز سرکار میرفت. ابتدا مشغول به کار گچکاری ساختمان شد و هر شب خسته میآمد، میگفت، این دستمزد امروزم مامان، از بابا برای خرجی خانه دیگر پول نگیر. بابا اجارهخانه و قسطهایمان را بدهد، کافی است.
🔹 حجت کاظمی فقط ۲۰ روز از خدمت سربازیاش مانده بود. در زاهدان خدمت میکرد. در شرایط آب و هوایی سخت، کمین و مرزبانی کار هر سربازی نیست، طاقت میخواهد. اما هربار که مرخصی میآمد در پست کمین بود، میگفت: مامان نگران نباش، من مرد شدم.
#معرفی_شهید #شهید_نیروی_انتظامی
@AkhbarMashhad