ماجرای مخفی شدن شهید «شیرمحمدی» در تانکر آب حین شناسایی
🔹یکی از همرزمان شهید محسن شیر محمدی به نقل از شهید میگوید: ” مشغول شناسایی منطقه بودم. از شنیدن صدای یک عراقی، به خود آمدم، غافلگیر شدم. او در حال نزدیک شدن به من بود. سعی کردم خود را زیر تخته سنگی پنهان کنم. یک مسیر طولانی را با عبور از تپه ماهورها طی کرده بودم، از شدت تشنگی زبانم به کامم چسبیده بود.
🔹هوا خیلی گرم بود. خودم را به تخته سنگ چسبانده بودم و ذکر میگفتم. قلبم جوری میزد که صدای تپش آن را میشنیدم. وقتی صدای پای عراقی دور شد، از پشت تخته سنگ بیرون آمدم؛ نگاهی به اطراف انداختم. تانکر آبی را دیدم که وسط مقر قرار داشت. تشنگی به من فشار آورده بود. باید تا تاریک شدن هوا صبر میکردم.
🔹 خودم را آهسته، به تانکر رساندم. مشغول آب خوردن بودم که صدایی شنیدم. دیدم یک عراقی به سمت تانکر میآید. چشمم به در تانکر آب افتاد. آن را باز کردم آهسته به داخل رفتم.
🔹سرباز عراقی آب خورد، دستهایش را شست و رفت. وقتی شرایط را مناسب دیدم، از تانکر بیرون آمدم، بعد از تکمیل شدن اطلاعات شناسایی با لباس خیس به مقر برگشتم.”
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
@AkhbarMashhad