✍ول کنین !
🔹دلم نمیخواست برگردم خانه. یواشکی از خانه بیرون زدم و رفتم پیش دختر خاله ام.
به خاله ام گفتم از خانه بیرون زدم میخواهم چند روزی اینجا باشم. قول داد به پدر و مادرم چیزی نگوید. ولی زنگ زد و بدقولی کرد.
🔹آخر شبی بود که پدر و مادرم آمدند. همان جا هم همدیگر را متهم میکردند که تقصیر کدامشان بوده و … . داشتن جر و بحث میکردند که یواشکی دوباره فرار کردم.
🔹بدو بدو خودم را به یک خیابان شلوغ رساندم. تا نیمههای شب راه میرفتم.
🔹نمیدانستم کجا بروم. چشمم به گنبد امام رضا که افتاد گریهام گرفت.
🔹یک دل سیر با امام رضا(ع) درد دل کردم. رفتم سراغ جناب سرهنگی که همان نزدیکی بود. گفتم ۱۲ سالمه و از خونه فرار کردم.
🔹به پدر و مادرم زنگ زدند. خیلی زود آمدند. پدرم با غیظ نگاهم میکرد. مادرم هم گله مند بود.
🔹فقط گفتم شما را به همین امام رضا قسم می دهم ول کنین، دست از دعوا و بگومگو بردارید. چرا خدا رو شکر نمیکنید و … ؟
با راهنمایی جناب سرهنگ امروز آمدیم مرکز مشاوره.
🔹دختر نوجوان دلش پر بود. پدر و مادرش هم حرفهایی داشتند. دعوا و اختلاف نظر در زندگی هر زن و شوهری اجتناب ناپذیر است. بعضی مشاجرات سازنده هستند. یعنی در یک فضای دوستانه و صمیمانه و با محبت حرفها زده می.شود.
🔹اینطوری بچهها یاد میگیرند که با وجود اختلاف میتوانند برای حل مشکلات با خونسردی و در فضایی آرام حرف بزنند.
🔹اما دعواهای تکراری و توهین آمیز و قهر و متهم کردن همدیگر نه تنها تخریب گرند و فاصلههای عاطفی ایجاد میکنند، بچهها یاد میگیرند برای حل مشکل با تحقیر، توهین و خشم و عصبانیت میشود زور گفت و احترام ها را زیر پا گذاشت.
🔹مداخله مشاور خانواده در حل مسئله این خانواده خیلی موثر خواهد بود.
🖋غلامرضا تدینیراد
#زندگی هر شب با یک داستان واقعی در مشهد مهمان شماست…
@AkhbarMashhad