📷روایت فرماندهای که جور نگهبانان جبهه را کشید تا آنها بخوابند
🔹شهید محمدجواد مهدیانپور در یکی از عملیاتها نیمهشب برای سرکشی به خط مقدم رفت و متوجه شد بخشی از خط بدون نگهبان است، زیرا چند نفر در سنگر خوابیده بودند. این وضعیت میتوانست خطرناک باشد چون دشمن بعد از عملیاتها معمولاً به دنبال نفوذ بود.
🔹شهید مهدیانپور نگهبانان را بیدار کرد و با آنها صحبت کرد که نگهبانی وظیفهای مهم و بدون خواب است. وقتی آنها از خستگی شکایت کردند، مهدیانپور پیشنهاد داد خودش جای آنها نگهبانی دهد. وقتی نیروی پاسبخش رسید و او را در حال نگهبانی دید، متعجب شد. با شنیدن این موضوع، نگهبانان از اینکه فرماندهشان به جای آنها نگهبانی داده بود شرمسار شدند.
🔹صدیقه ردایی، همسر شهید، میگوید: «سال ۶۶ برای اولین بار عوارض جراحات شیمیایی جنگ در جسم همسرم ظاهر شد. بدنش عرق زیادی میکرد و از شدت سرما و دردهای شیمیایی به خود میلرزید. سالها از او خواستیم برای درمان به خارج از کشور برود، اما قبول نمیکرد و میگفت: «باید با این دردها بمیرم و به آرزویم برسم. آرزویم رسیدن به برادران شهیدی است که سالها از آنها دور بودهام.»