🔸انفاق و کمک شهید به نیازمندان
🔹هوا گرگومیش و اول تاریکی است که سروکله قاچاقچیان، لابهلای نیزارها پیدا میشود. صدای ممتد تیراندازی به گوش میرسد. ” اکبر تک خارانی” برای کمک به هم رزمش از محل خدمت پایین می آید. هر قدر نیرو و توان دارد، در دستانش جمع میکند تا هرکه را میبیند، از پای دربیاورد، اما همهچیز خوب پیش نمیرود. گلوله در خشاب اسلحه گیر میکند و تا خم میشود که دوباره سلاحش را برای تیراندازی آماده کند، یک تیر به گردنش اصابت میکند و او را از پای درمیآورد.
🔹پدر شهید با بیان خاطرات فرزندش میگوید: ” تازه بعد از شهادتش بود که برخی از مسائل برایمان رو میشد. اینکه مستمندان و نیازمندان میآمدند و از خوبی او میگفتند. اینکه هوای آنها را داشته و بهوقت نیاز بیآنکه کسی بفهمد، کمکشان میکرده است و قسم میداده کسی متوجه نشود.